همشهری داستان

داستان کوتاه را اینجا بخوانید ...

همشهری داستان

داستان کوتاه را اینجا بخوانید ...

مورچه شکمو

روزی روزگاری ، یک مورچه برای جمع کردن دانه های جو از از راهی عبور می کرد که نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد ولی کندو بر بالای سنگ بزرگی قرار داشت. مورچه هر چه سعی کرد از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد که نشد. دست و پایش لیز می خورد و می افتاد.

ادامه مطلب ...

دوستان شاهزاده

شاهزاده ای بود که بعد از مرگ پدر خود، سرگرم کارهای بیهوده و گردش و تفریح شد. او اصلاً به فکر مردم سرزمین خود نبود و آنقدر اسراف و ولخرجی کرد که پوهای خزانه را بر باد داد.
روزی، یکی از نزدیکان شاهزاده، او را بر کنار کرد و پادشاهی را به دست گرفت. شاهزاده که جوانی بی عرضه بود‌، چیزی نگفت و به ناچار از پادشاهی به گدایی افتاد. کم کم بیچاره و بدبخت شد. هیچ کس به او کمکی نمی کرد و حتی کسی حال او را هم نمی پرسید. همه دور و بر او را خالی کردند. روزی، شاهزاده در کنار راهی نشسته بود. چند نفر از دوستان او برای تفریح و گردش به باغی می رفتند شاهزاده را دیدند و گفتند: « تو هم با ما بیا. » شاهزاده قبول کرد و همراه آنها به باغ رفت. در باغ، آشپز مخصوص دوستان او، سرگرم کار بود و غذا می پخت. او مقداری گوشت داخل دیگی گذاشت و مشغول کار دیگری شد. ناگهان سگی آمد و گوشت ها را از توی دیگ بیرون کشید و خورد. وقتی آشپز سر رسید دیگ خالی شده بود. همه گفتند: « این کار، کار شاهزاده است، حتماً چند روزی است که گوشت نخورده. » شاهزاده که این حرف ها را شنید، خیلی ناراحت شد و دلش شکست.

ادامه مطلب ...

قهرمان یک دست

قهرمان یک دست

کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد ازفرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می‌تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه‌ها ببیند.


ادامه مطلب ...

کار تیمی

کار تیمی


باران به شدت می بارید و مرد اتومبیل خود را در جاده به پیش می راند، ناگهان تعادل

اتومبیل به هم خورد و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد.
از شانس خوبش، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیک های آن داخل گل و لای گیر کرد و
راننده هر چه سعی نمود نتوانست اتومبیل را از گل بیرون بکشد.
به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و به سمت مزرعه مجاور دوید و .....

ادامه مطلب ...